امشب عروسی دوستمه :)
دیروز و پریروز منو عروس و یکی از دوستای دیگه رفتیم خونه ی عروس و
کمی مرتب کردیم و تزیین کردیم
یخچالش خیلی خوب شد :)
قرار بود کارا که تموم شد فیلم و عکس بگیره، دیشب ساعت 11 اس داد
گف بدبخت شدم شارژ دوربینم تموم شد :|
هیچی دیگه دیدم خیلی حالش بده گفتم اشکال نداره، کلید و دوربینو
بده مامانت ما میریم...
خودش امروز از 5صب رفت آرایشگاه
صب رفتیم دوربینو کلید و از مامانش گرفتیم رفتیم خونش..
خونشم لواسونه :|
دور نیست ولی خب رفت و آمدش همچین راحتم نیس،جادشم که همش پیچ
داره، هم استرس داره هم حال آدم یه جوری میشه!!
رفتیم فیلم و عکس گرفتیم، یکم مرتب هم کردیم، اومدیم..
نمیرفتیم هم چیزی نمیشدا..
خودش امشب فیلم میگرفت یگه. یا اصلا فردا..
دیشب ساعت 12 شروع کرده بود به گریه کردن! انقد استرس داشت
ولی خب چون خیلی استرس داشت بهش گفتیم میریم..
حالا خودم کلی دارم..
حالم ندارم..
کلی هم ذوق دارم :)
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0