تو از اون وقتی که رفتی
شادترین وبلاگ دنیا
تاریخ : 16 خرداد 1395
نویسنده : abbasi

 

شونه‌هات پناهی امنه واسه وقت بی قراری

می‌زارم سر روی شونه‌ات سیل اشکم می‌شه جاری

غرق می‌شم تو بی کرانت مثل ماهی توی دریا

نکنه یه روز بیاد که بمونه از تو یه رویا

سبز سبزی مثل جنگل، اما من پاییز و زردم

توی وسعت حضورت من همون مثال برگم

یه کویر خشک و سردم تو تن زمین اسیرم

تویی آسمون آبی تو نباشی من میمیرم

به سخاوت یه ابری منم بغل یه بارون

که بباری رو تن من رو تنی خسته و داغون

تو مثل بادبادک من که یه روز رفت پیش ابرا

بی خبر رفتی و خواستی بمونم تنهای تنها

تو از آن وقتی که رفتی آشیونم سوت و کوره

این دل بهونه گیرم تنها با تنهایی جوره

تو از اون وقتی که رفتی آسمونم تیر و تاره

ابر ماتم زده انگار واسه من می‌خواد بباره

رفتنت بهونه داده دست اون بغض گلوگیر

بی هوا می‌شکنه اما با من و همیشه درگیر

با نبودنت عزیزم پیچک های باغچه خشکید

 



یک باکس
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب

/
این سایت چکیده ای از سایت های شاد و مفرح است و اگر کسی احساس کرد ک این مطلب ب سایت وی تعلق دارد و از این که در این سایت است ب ما اطلاع دهد تا بررسی کنیم و ان را حذف کنیم