کاش کنارت بودم
میگرفتمت تو آغوشم
پیشونیت رو میبوسیدم و موهات رو نوازش میکردم
آروم در گوشت میگفتم:میشه اشک نریزی
میشه اینهمه خودتو زجر ندی
میشه اون کوله بار سنگینی که رو دوشت حمل میکنی با منم قسمتش کنی
گاهی اوقات خوب که فکرشو میکنم
درک میکنم خیلی مردی
فقط بدون سکوتم نشانه ی ترس نیس
اخه منم وقتی زمین و زمان روی سرم آوار میشه بازم دوست ندارم یکی واسم دلسوزی کنه
فقط دوس دارم برم تو لاک خودم
و اینقده غصه بخورم و بخورم
اشک بریزمو ناله کنم
البته نه با صدای بلند
صداشو فقط دلم میشنوفه
و اینقــــد با تنهایی و سکوت خودمو سرگرم کنم
تا جووون بدم
میفهمـــــی جون بدم عزیز
الانم دقیقا همون حالتو دارم
عشقم داره جون میده
الهـــــی بمیرم
نفس
گاهی باس دلت واس اطرافیانت بسوزه
اونایی که هر قطره ی اشکت یه عالمه آتیـــــش میشه و میوفته تو وجودشون
بدون
من باهاتم
حست میکنم
کاش
آروووم بشی
کاااااش...
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0