صبحی که با تپش عشقمان آغاز میشود
آسمان،زمین را چشمک میزند
ابر ، لبهای باران را میبوسد
و شبنم
روی لطیف ترین گل جنگل
به خواب میرود
نمیشود حال خوب شهر را کتمان کرد
وقتی
"تو" هستی
من هستم
و حرف هایت قلبم را در آغوش میکشد
و حرف هایم چشمانت را نوازش میدهد
عزیزم
من به صبحی که با "تو" آغاز میشود
ایمان دارم...
+فاصله ها تموم میشه،غصه ت نباشه!
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0