تاریخ : 7 آذر 1394
نویسنده : محمدجواد نژادعباسی
 من عادت کردم کسے نگرانم نباشہ…عادت کردم کسے سراغم رو نگیره…عادت کردم تنها باشم تا بعد کسے منت محبتشو روم نزاره…عادت کردم شب ها بدون شب بخیر بخوابم…عادت کردم منتظر زنگ کسے نباشم…عادت کردم دلتنگ بشم و دلتنگم نشن…عادت کردم بے دلیل بخندم و با دلیل گریہ کنم…عادت کردم زندگے نکنم…سختہ ولے عادت کردم …هعی خدا 

 

 خدایـــــــــــــا …!اگه یه روز فراموش کردم خدای ِ بزرگـــــــــــــی دارم …تو فرامـــــــــــــوش نکن که بنده کوچیکـــــــــــــی داری …با نوازشی و یا شاید تلنگری آرام وجودت را ،همراهیت را ، مهربانی و بزرگی ات را برایم یاداوری کن….. 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : 7 آذر 1394
نویسنده : محمدجواد نژادعباسی
 

 

شب آرامی بود

 

می روم در ایوان ، تا بپرسم از خود ،

 

زندگی یعنی چه

 

مادرم سینی چایی در دست ،

 

گل لبخندی چید ،  هدیه اش داد به من

 

خواهرم ، تکه نانی آورد ،

 

آمد آنجا ، لب پاشویه نشست ،

 

به هوای خبر از ماهی ها

 

دست ها کاسه نمود ، چهره ای گرم در آن کاسه بریخت

 

و به لبخندی تزئینش کرد

 

هدیه اش داد ، به چشمان پذیرای دلم

 

پدرم دفتر شعری آورد ،

 

تکیه بر پشتی داد ، شعر زیبایی خواند ،

 

و مرا برد ، به آرامش زیبای یقین 

 

با خودم می گفتم :

 

زندگی ، راز بزرگی ست که در ما جاری ست

 

زندگی ، فاصله ی آمدن و رفتن ماست

 

رود دنیا ، جاری ست

 

زندگی ، آبتنی کردن در این رود است

 

وقت رفتن ، به همان عریانی ، که به هنگام ورود  آمده ایم

 

قصه آمدن و رفتن ما تکراری است

 

عده ای گریه کنان می آیند

 

عده ای ، گرم تلاطم هایش

 

عده ای بغض به لب ، قصد خروج

 

فرق ما ، مدت این آب تنی است

 

یا که شاید ، روش غوطه وری

 

دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد ، هیچ

 

زندگی ، باور تبدیل زمان است در اندیشه عمر

 

زندگی ، جمع طپش های دل است

 

زندگی ، وزن نگاهی ست  که در خاطره ها می ماند

 

زندگی ، بازی نافرجامی است 

 

که تو انبوه کنی ، آنچه نمی باید برد

 

و فراموش شود ، آنچه که ره توشه ماست

 

شاید این حسرت بیهوده که در دل داری ،

 

شعله ی گرمی  امید تو را  خواهد کشت

 

زندگی ، درک همین اکنون است

 

زندگی ، شوق رسیدن به همان فردایی ست ، که نخواهد آمد

 

تو ، نه در دیروزی ، و نه در فردایی

 

ظرف امروز ، پر از بودن توست

 

شاید این خنده که امروز ، دریغش کردی

 

آخرین فرصت همراهی با  امید است

 

زندگی ، بند لطیفی است که بر گردن روح افتاده ست

 

زندگی ، فرصت همراهی تن با روح است

 

روح از جنس خدا

 

و تن ، این مرکب دنیایی از جنس فنا

 

زندگی ، یاد غریبی ست که در حافظه ی خاک ، به جا می ماند

 

زندگی ، رخصت یک تجربه است

 

تا بدانند همه ،

 

تا تولد باقی ست

 

می توان گفت خدا امیدش

 

به رها گشتن انسان ، باقی است

 

****************************************************

 

 

زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه ی برگ

 

زندگی ، خاطر دریایی یک قطره ، در آرامش رود

 

زندگی ، حس شکوفایی یک مزرعه ، در باور بذر

 

زندگی ، باور دریاست در اندیشه ی ماهی ، در تنگ

 

زندگی ، ترجمه ی روشن خاک است ، در آیینه ی عشق

 

زندگی ، فهم نفهمیدن هاست

 

زندگی ، سهم تو از این دنیاست

 

زندگی ، پنجره ای باز به دنیای وجود

 

تا که این پنجره باز است ، جهانی  با   ماست ،

 

آسمان ، نور ، خدا ، عشق ، سعادت  با   ماست

 

فرصت بازی این پنجره را دریابیم ،

 

در نبیندیم به نور

 

 در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

 

پرده از ساحت دل ، برگیریم

 

رو به این پنجره با شوق ، سلامی بکنیم

 

زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است

 

سهم من ، هر چه که هست

 

من به اندازه این سهم نمی اندیشم

 

وزن خوشبختی من ، وزن رضایتمندیست

 

شاید این راز ، همان رمز کنار آمدن و سازش با تقدیر است

 

زندگی شاید ،

 

شعر پدرم بود ، که خواند

 

چای مادر ، که مرا گرم نمود

 

نان خواهر ، که به ماهی ها داد

 

زندگی شاید آن لبخندی ست ، که دریغش کردیم

 

زندگی ، زمزمه ی پاک حیات است ، میان دو سکوت

 

زندگی ، خاطره ی آمدن و رفتن ماست

 

لحظه ی آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست

 

من دلم میخواهد قدر این خاطره را دریابم

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : 7 آذر 1394
نویسنده : محمدجواد نژادعباسی
سلام دوستان گلم بابت همه چی شرمنده ام کلا

از وبم و اینترنت چند مدت دور شدم

ممنون از اون دوستام ک بهم سر زده اشالا بتونم جبران کنم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : 7 آذر 1394
نویسنده : محمدجواد نژادعباسی
سلام وبم خراب شده حالا چه کار کنم؟ 
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : 7 آذر 1394
نویسنده : محمدجواد نژادعباسی
سلام بچه ها یه نفر دست برده تو وبم تمام لینکیامو پاک کرده 

 

به حالش اگه پیداش کنم اگه اومدید دیدید اسم وبتون نیست


تو رو خدا ناراحت نشید بهم بگید دوباره لینکتون کنم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : 7 آذر 1394
نویسنده : محمدجواد نژادعباسی
سلام به دوستان عزیز خوبید قبل از هر چیز توهین آمریکا واسرائیل

رو نسبت به پیامبر اکرم (صلی الله ) رو به همه ی مسلمانان

جهان تسلیت عرض میکنم.

راستی بچه ها فردا که مدرسه ها باز میشن ممکنه منم مثل بقیه کم تر

بیام نت ولی سعی میکنم تو تعطیلی ها بیشتر بیام.

این دفعه دو تا نظر سنجی گذاشتم

خوش حال می شم نظرای زیباتون رو بگید.

1- کم کم مدرسه ها داره شروع میشه می بینیم تابستون چه زود تموم شد

از این که تابستون تموم شد و دوباره باید بریم مدرسه چه حسی دارید؟

2- اگه یه حرفی حق با شما باشه و نتونید اونو به دیگران ثابت کنید

و البته طرفای مقابلتون هر چی شما بگید حرف خودشون رو بگن

چه حسی دارید؟

         

منتظر نظرای زیباتون هستم.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : 7 آذر 1394
نویسنده : محمدجواد نژادعباسی
سلام به دوستان عزیزم ممنون از این که به وبم سر میزنید

و نظرات زیباتون رو می گید.

متاسفانه چند روز دیگه مدرسه ها شروع می شه باید از

این چند روز باقیمانده تعطیلات خوب استفاده کنیم.

خوب منم چند تا داستان گذاشتم برید تو ادامه مطلب بخونید

امیدوارم خوشتون بیاد.

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : 7 آذر 1394
نویسنده : محمدجواد نژادعباسی
سلام به دوستان عزیز ببخشید از تاخیر طولانی رفته بودم

مشهد.جای همگی خالی ولی خیلی شلوغ بود قربون امام

رضا برم حرمش هیچ وقت خلوت نیست ولی به نظرم شهریور

خیلی شلوغ تر باشه.

راستی قبل از این که برید تو ادامه مطلب و عکس ها روببینید

یکی از دوستان یه نظر زیبا واسم گذاشته البته همه نظرا

زیبان ولی از این نوع نظر تا حالا ندیده بودم

هر از گاهی،

با خواهرت شوخی کن، دستش بنداز، بغلش کن،

برو پشت در قایم شو و بترسون داداشتو، محکم بزن به

شونش، هواشو داشته باش

مامانتو قلقلک بده تا از خنده نتونه حرف بزنه،

کاری کن پیش دوستاش پُزتو بده، کیف کنه از داشتنت،

باباتو بغل کن، چاییشو تو بده دستش، بگو برات از تجربه هاش بگه،

بشین پای حرفش، درددلش،

دوستت، اگه تنهاس، اگه غم داره تو دلش، اگه میبینی زل زده

ب مونیتورش و هر از گاهی میخنده، از اون تلخ

اش،

تو هواشو داشته باش، تو تنهاش نذار...

باور کن،

روزی هزار بار میمیره،

کسی که فک میکنه برا کسی مهم نیس...

هوایِ همُ داشته باشیم، شاید بهتر شه...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : 7 آذر 1394
نویسنده : محمدجواد نژادعباسی
سلام به دوستان عزیزم نماز و روزه هاتو قبول درگاه حق باشد.


راستی پیشاپیش فرا رسیدن عید فطر رو تبریک می گم.


این دفعه چند 2 تا شعر گذاشتم این اشعار از شاعر محمد جوکاره.


قبل از این که برید بخونید شعر هارو بخونید  تو ادامه مطلب


چند تا عکس گذاشتم


تصاویر ماکرو از شبنم های صبحگاهی.






|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : 7 آذر 1394
نویسنده : محمدجواد نژادعباسی

سلام به دوستان عزیزم امروز تولدمه


می خوام یه کادو بهم بدبن اون کادو اینه که یه جمله بهم بگین


یعنی اگه قرار باشه هدیتون  یه جمله باشه اون چیه؟


بهترین جمله رو انتخاب میکنیم.


راستی جمله ای علاوه بر این که تولدت مبارک یه جمله به


یاد موندنی.


سلام ممنون از دوستان عزیز قرار بود بهترین جمله انتخاب


بشه اما همه ی جمله ها زیبان ممنون از نظرات زیباتون.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : 7 آذر 1394
نویسنده : محمدجواد نژادعباسی
سلام به همه ی دوستان عزیز دیشب مراسم محفل انس


با قرآن با حضور نوجوان طلبه و نابغه جهان اسلام آقای محمد


تقی خان. دیشب واقعا شب به یاد ماندنی برام بود.


توضیحات دیشب رو تو ادامه مطلب براتون میذارم برید بخونید.




 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : 7 آذر 1394
نویسنده : محمدجواد نژادعباسی
 

لحظـــه هــایم مـــال تــو

 

بـه قیمت صـِـفر ” تومان”

 

همین که “تـــو” کِنـــار “من”  

باشی 

ثروتمــندترین انسانم 

 

الهی خودم یک تنه همه غصه هاتو پرپرکنم 

ببین عشقم! اگه عشق منی همه چیزتم مال منه.:غم هات غصه هات لبخندت.

پس چروک پیشونیتم مال منه.

تنها جایی که بهت اجازه میدم ناراحت شی: زیر تابوت منه...

من ،اخم کردن تو روبخندیدن با کسی دیگه عوض نمیکنم

من،روزای سخت باتورو با روزای خوب کنارکسی دیگه عوض نمیکنم

من ،حتی نداشته هاتو باداشته های یکی دیگه عوض نمیکنم

من، تارموتو که هیچ حتی خاطراتتو با دنیا عوض نمیکنم

من، تو رو همینجوری که هستی و بودی دوست دارم

هیچ چیز جزخوب بودن تو برام مهم نیست

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : 7 آذر 1394
نویسنده : محمدجواد نژادعباسی
وای خدااااااااا ممنونم ازت امروز برای دومین بار بعد ازیکسال دوری عشقمو

دیدم مرسی نفسم مرسی خدای خوبم میدونم همیشه هوامونو داری

عشق یعنی وقتی ترسیدی دستاتو بگیره بگه نترس من باهاتم

 

یه نفس عمیق بکشی وبگی خدایا شکرت که کنارمه

 

عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم


مطمئن باشم که از خوشی میمیرم


عشق یعنی وقتی که بی قرارت میشم


مطمئن باشم که تو میمونی پیشم

 

تو ماه منی بتاب و بمون


دلم روشنه به آیندمون


یه آرامشی تو رفتارته


دلم تا ابد گرفتارته

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : 7 آذر 1394
نویسنده : محمدجواد نژادعباسی
 

 

دلم از نبودنت پر است


آنقدر که اضافه اش از چشمانم  می چکد


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : 7 آذر 1394
نویسنده : محمدجواد نژادعباسی

تـــــــــــــــــــمــــــــــــــوم آرزوم ایـــــــــنـــــــــــه ،

بـــــــــــــــریـــــــــــــم حــــــــــرم دلـــــــــــ♥ـــــم واشـه

بـــــــــــــــــگم دستت درست آقــــــــــــــا

دیــــــــــــــــگه دســــــــــتــــــــــــم تو  دســـــــــــتـــــــــاشــــــــه


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

آخرین مطالب

/